مطمئنم این مدت چون میدونم ناز کش ندارم دوام اوردم و گزیه نکردم و کمتر درگیر حرفا و رفتارها شدم چون مطمئنم اگه حرفای یک نفر بود و مدام اشتباهاتم تو چشمم میزد و سر همه ناراحتیا خود منو مقصر میدونس نه تنها گریه میکردم بلکه صدها بار افسرده میشدم.

یه وقتایی فکر میکنم خوشحالیم شاید به دلیل حذف ادمایی هس که مدام بم انرژی بد میدادن و زیر پام خالی میکردن.

واقعا تغییر حال و هوام حس میکنم

فرق ادمی که مدام امید میده و جانب داری میکنه ازم با ادمی که سرزنش میکنه و مقصر میدونه منو دارم میفهمم.

باید یه تلخی عمیق چشیده باشی تا بتونی به عمق شیرینی یک مزه پی ببری.

دارم سعی میکنم تک تک کارای چالش برانگیزمو انجام بدم و باهمشون رو به رو بشم و به قولی تجربه کنم چ تلخ چ شیرین تجریه کنم تا برام دیگه چالش نباشه.

الان فقط همون مشکل و سوالات ذهنی سابق درمورد رفتار دیگران با خودم دارم بقیه مشکلاتم حل شده با کمک!



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها